تولدم ...
روز زمینی شدنم
مبــــــارک
بـــه کلبـــــــــه تنــهــــاییم خـــوش اومــــدیــن
" بــــــــابـــــــا جـــــــــون "
" تـــــــــــــــــــولـــــدتــــــــــ مـــــــــبـــارکــــــــــ "
یه چیزی بگو ...
منو دیدی تازِگیا
که پیشونیم خط افتاده ، موهام کم پشت
خسته شدن همه ی دوستام از فحش
شدی یه آدمِ چِرت قُفل ای که تف به این زندگی
دلم حرفاشو بِت که گفت ، تو هم یه چیزی بگووو
بگو نمیتونه هیچی به زوور ، جدا کنه دیگه تو رو ازم
جونِ هرکی دوس داری یه چیزی بگوو ... !
یه چیزی بگو ...
یه چیزی بگو ، بذا قانع شدم
تا نتونم جلوی رفتنت مانع شم
مگه نمیبینی ، چقد خراب و داغونم
تو این اوضاع منو تنها نذا خواهشاً
بگو چرا داری میری آخه به چه قیمتی
کیه که مثل من رو تو بتونه بشه غیرتی
یا با تو تا بکنه تو هر شرایط بَدی
اونوقت توی بی معرفت حتی جوابشو ندی
دِ یه چیری بگو ، چرا حرف نمیزنی
چرا فاصله میگیری به من دست نمیزنی
چرا همیشه همه جا تو رو باید ببینم
مگه نمیگفتی که دیگه هرز نمیپری
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
نیستی تا ببینی که از همه چی خسته شدم
قیافمو ببین ، چقد شیکسته شدم
چقد سختی کشیدم ، چقد ضربه خوردم
وقتی فهمیدم رفتارت با من سرده مُردم
چه شبایی ، که تا صبح بیداری کشیدم
ناخونای عصبی که روی دیوار میکشیدم
بازم آرومم نمیکرد ، روم تاثیری نداشت
فک میکردم عزیزتر از خودم کسی نی برات
ببین چیکار کردی با من لامصّب
هر شب کارم شده گریه یا مَستم
تو اوجِ دوستی ، چطو وِلَم کردی
وقتی مشکلی نبود بینِ ما اصلاً
تو یه دورویی ، یه آدمِ پست
شدی یه کسی که با همه هست
باشه هرجوری میخوای تا کن
منم این کاراتو یادمِ پس
تو میدونستی که چیه دردِ من
تو میدونستی بدبختیمون چیه حرف بزن
بگو چرا با من اِنقَدِ سردی
بگو لعنتی ، اون کیه بعد من
دیگه صبحا کنار تو ، چشم وا نمیکنم
دیگه اعتمادی ، به این عشقا نمیکنم
کسی هم نمیخوام ، که بهم توجه ای کنه
همه که مثل تو ، منو اشبا نمیکنن
همه که مثل تو ، با من خوب تا نمیکنن
منو از تَهِ دل ، از اون بوسا نمیکنن
یا اون روزا که میبُرم ، از هر کَس و ناکَسی
خودشونو توی دلم اینقد زود جا نمیکنن
دیگه شبا ، نمیام پشت خطی
خوشحالم که ، کنارِ اون خوشبختی
خوشحالم که ، یه حساب سوا روش کردی
و به خاطر اون ، منو فراموش کردی
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دیگه صدام دلِ تو رو زده ، بسّه رفتنی شو
بیخیالِ منِ خُل و بدِ سردِ عصبی شو
بدون هر کسی که دور و ورِ منِ عوضی شد
کاش این حسِّ بین تو و من یه ذرّه عوض میشد
دلم حرفاشو بِت که گفت ، تو هم یه چیزی بگووو
بگو نمیتونه هیچی به زووور,جداکنه دیگه توروازم
جون هرکی دوس داری یه چیزی بگوووووو
روش درس خوندن ما موقع امتحانا :
این که نمیاد . . .
این که طولانیـــــه ولش . . .
اینم که تابلویـــــه جوابش چیه . . .
بقیشم دوستم میدونـــــه . . .
آخیـــــش . . .
تموم شد , پاشم برم بیرون
مادر یعنی زندگی
مادر یعنی عشق
مادر یعنی مهر
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که با اشکت ، اشک میریزهـ
با خنده هات می خندهـ
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که نگاهش به توئهـ و با هر. . .
لبخندت ، زندگی میکنهـ
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که موهاش سفید میشهـ برای بزرگ کردنت
و بهـ تو میگهـ ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم . . .
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونهـ رو
میچینهـ تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی
مادر یعنی اون فرشتهـ ای کهـ شبایی کهـ غم داری یا مریضی تا صبح
بالا سرت می شینهـ و نگرانهــــ
مادر یعنی اون فرشتهـ ای ، کهـ وقتی موقع کار میگی خستهـ شدم
با اینکهـ پاهاش درد میکنهـ میگهـ تو بشین مادر من انجام میدم
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که هیچ وقت باور نمیکنی مریض بشهـ یا پیر
بشهـ چون همیشهـ و توی هر حالتی به روت لبخند میزنهـ
مادر یعنی اون فرشتهـ ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری . . .
مـــــــــــــــــــادر یعنی همهــــ زندگی . . .
*مــــــــــادرم روزت مبـــــــــارک*
مهمــ ترین نگرانی وقتی استـ کهــ ...
میخواهی بهـ کسی از تهـ دل بگویی دوستتـ دارمــ
میگویی ولی...
افسوسـ کهـ مانند چوپان دروغگو بنظر میرسد
با این تفاوتـــ کهــ ...
توداری چوبـــ چوپان های دروغگویی را میخوری
کـهــــــــــــــ ...
ندای دروغشان همهــ چیز راخرابــ کردهــ اند.
وافسوســـ ...
کهـــ حرمت دوستتــــــــــــ دارمــــ
را شکستهــــ اند
خدایامن گناهی نکرده بودم
که اینک قلبی شکسته در سینه دارم
گناه من چه بود ؟
که بازیچه دست این وآن بودم؟
هرکه آمد برروی قلبم پاگذاشت ورفت
و...
حتی پشت سرش راهم نگاه نکرد
قلب شکستن هنر انسان هاست
گرشکستی قلبی
فردا میشکند دگری قلب تو را
ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻣﺶ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ,
ﯾﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﻞ ﮔﻠﯽ ﺗﻨﺶ ﺑﻮد ,
ﺑﺎﻣﻮﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺧﺮﻣﺎﯾﯽ ,
ﺍﻭﻣﺪ ﻃﺮﻓﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ؟ !
ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ؟ !
ﺑﯿﺎ ﺩﯾﮕﻪ ...
ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻧﺎﺯﺵ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯿﺒﺎﺭﯾﺪ ,
ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ,
ﻫﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺷﺪﻡ ...
...3ﺳﺎﻝ ﺍﺯﺵ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻡ ...
ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﮐﻠﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
ﺍﺧﺮﺵ ﮔفت
ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ...
ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯿﺒﺮﺩﻣﺶ ,
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪﻡ ,
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ !
ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﺸﺪﻡ
ﮐﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ...
ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺷﺐ ﻋﺮﻭﺳﯿﺶ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻫﯿﺶ ﮐﺮﺩﻡ ,
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺳﺶ ﺷﺪ !
ﻣﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﺷﻮﻥ ﺷﺪﻡ ,
ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ...
ﺑﺎﭼﺸﺎﯼ ﮔﺮﯾﻮﻥ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ...
ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﮐﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺖ ...
ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﺗﺎﺑﻮﺗﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ...
ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺗﻮﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ !
ﺭﻓﺖ ...
ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺖ
ﻭ ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ
ﺍﺧﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ
ﺍﺧﻪ ﻻﻣﺼﺐ !
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ !
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭﺍﺳﺖ !
ﭼﺸﺎﺕ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﻣﻪ ...
ﯾﻪ ﺷﺐ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺸﻮ ﺍﻭﺭﺩ
ﺩﻡ در و ﭼﺸﺎﺵ ﭘﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ...
ﺩﻓﺘﺮﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﻧﺪﻣﺶ ﻣﺮﺩﻡ !
ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻡ !
ﻧﺎﺑﻮﺩ ...
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ,
ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻮﺩﻡ ,
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ !
ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ...
ﺍﻣﯿﺪ ﻭﺍﺭﻡ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺨﻮﻧﯽ !
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﺑﻬﻢ ﻓﺶ ﻧﺪﯾﺎ !
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ...
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﻭ
چه قانون نا عادلانه ای !
برای شروع یک رابطه
هردو طرف باید بخواهند
اما...
برای تمام شدنش ...
همین که یک نفر بخواهد کافیست
چقدر خوبه بعضی از آدما
بدونن که اگر چیزی رو
به روشون نمیاری
.. از سادگی نیست ..
شاید داری جون میکنی
حرمت یه روزایی
رو نگه داری
که اونا یادشون رفته